به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ،معتادان آواره که صبح از گرمخانه خاوران مرخص میشوند و بهدنبال پولی برای مصرف موادمخدر نوبت ظهر میگردند. داخل پارکینگ میشوند، قالپاق میدزدند، میلههای پارک را میکنند یا دریچههای آهنی فاضلاب را برمیدارند. مردان و زنانی که همزمان حس ترحم و ترس را در شهرک پخش میکنند. معتادانی که همه زندگی آنها چرخه تکراری خوابیدن و بیدار شدن و تلاش برای رسیدن به نئشگی بعدی روی پاتوق بالای کوه سنگی در جوار کارخانه سیمان ستوده است. اما این چرخه هیچ شباهتی به زندگی مردم این محله قدیمی ندارد. مردمی که نگران امنیت کودکان خود هستند.
شهرک رضویه تهران با 50 هزار نفر جمعیت با مشکلات رفاهی زیادی دست و پنجه نرم میکند اما وقتی با مردم صحبت میکنید اولین مشکل را حضور معتادان در سطح شهرک عنوان میکنند و پاتوقی که در ارتفاعات مشرف به شهرک محل گردهمایی معتادان برای مصرف مواد است. محلی ترسناک که گفته میشود تا همین چندی پیش با دیدهبان و تفنگ از آن مراقبت میشده است.از خروجی اتوبان امام رضا(ع) راهی شهرک میشویم. ورودی پر از تعمیرگاههای خودرو است و مردم در رفت و آمد هستند. خانهها با دیوارهای رنگ و رو رفته جفت جفت بالا رفتهاند. پارک کوهسار اما محل تجمع پیرمردان و زنانی است که میخواهند چند ساعتی بیرون از خانه دورهم جمع شوند؛ چند نفر مشغول بازی شطرنج و دو سه بساط فروش کیف و لباس هستند که توسط زنان برپا شده است.
سرحرف را با پیرمردی که روی صندلی نشسته و تن به آفتاب کم رمق زمستان داده باز میکنم. دل پری دارد و از بهبود اوضاع ناامید است. او به دستشویی پارک اشاره میکند و میگوید: «همه معتادها صبح آنجا جمع میشوند و بعد از آنها دیگر کسی نمیتواند دستشویی برود. صبح و عصر اینجا ول میچرخند و دزدی میکنند. شما برو بالای پارک را ببین تمام میلههای پارک را بردهاند.» او که 35 سال است ساکن محله کاروان یا شهرک رضویه است از روزگاری میگوید که این محل ارزان بود و خلوت اما بیامکانات.
چند پیرمرد دیگر هم از راه میرسند و یکی با عصبانیت شروع میکند به حرف زدن: «نه شب داریم نه روز. یکدفعه صبحها حمله میکنند داخل هر خانهای که درش باز مانده باشد. این حرفها چیزی نیست که کسی نداند. شورا خودش میداند، شهردار خودش میداند. 6 سال است اینجا را پاتوق کردهاند. بالای کوه سنگی هم همه چیز دارند مأمور و نگهبان و مواد فراوان.»
کمی آنطرفتر اطراف بساط کیف و لباس، چند زن روی صندلی نشستهاند. تا میپرسم این معتادان چه آزار و اذیتی برای شما دارند؟ سیلی از نگرانی به سمتم روانه میشود: «بچههای ما امنیت ندارند بیایند بیرون... هر 20 روز میآیند داخل پارکینگ وسیله برمیدارند میبرند. عاصی شدیم... انگار همه معتادان تهران جمع شدهاند این منطقه، من دوربین را نگاه میکنم ساعت 3نصف شب بار روی دوششان دارند میبرند... تا حالا چند بار قالپاق ماشین و چادر بردهاند، لباس کار و کفش بچههایم را بردند. لامپ بیرون خانه را نمیدانم چطوری از آن بالا کندهاند.»
معتادی از نزدیکی پارک میگذرد و همه باهم چشم میدوزند به او و زنی که اضطراب از نگاهش میبارد. سکوتش را میشکند و میگوید: «یکبار چادر ماشین همسرم را بردند فهمیدیم تازه بردهاند. شوهرم رفت روی کوه سنگی که چادر را پیدا کند بالا که رسیده بود طرف کارد بزرگی درآورده و خواسته بود همسرم را بکشد. از آن روز هر بار میبینم که میآیند توی حیاط وسیله میبرند، به پسر و شوهرم نمیگویم. شوهرم دعوا میکند و میگوید تو دزد را میبینی و چیزی نمیگویی؟ آخر چه بگویم؟ بچه جوانم یا همسرم برود بلایی سرش بیاید خوب است؟» زن دیگری میگوید: «چرا دولت اینها را جمع نمیکند؟ یکجا جمعشان کند ترکشان بدهد و کار دستشان بدهد. اینها هم جوان هستند، اینها هم مادر و خواهر دارند.»
پاتوق کوه سنگی و مشکلاتی که عبور و مرور معتادان برای شهرک رضویه ایجاد کرده تازگی ندارد. این پاتوق بارها پاکسازی شده و حتی آنطور که محلیها میگویند ستاد مبارزه با موادمخدر چند بار هم به این پاتوق حمله کرده و تیراندازی هم اتفاق افتاده است. مردم محلی مهمترین دلیل حضور این پاتوق را گرمخانه خاوران میدانند که هر صبح این افراد را که برآورد میشود 400 نفر باشند در شهر رها میکند.
به سمت پاتوق میرویم تا از نزدیکتر این مکان ترسناک را ببینیم. اما بالای کوهها چیزی که به چشم میآید لودرهای شهرداری و ماشینهای شنکش است. با تعجب از زنی که رو به روی خانهاش در نزدیکی پاتوق ایستاده میپرسم آن بالا چه خبر است؟ او میگوید: «الان دو روز است که مأموران شهرداری و کلانتری آنجا رفت و آمد میکنند و اوضاع آرام است. امیدوارم این بار این وضعیت را جمع کنند. من 30 سال است در این محله هستم و این نوههای من هر روز که اینجا میآیند چیزهایی میبینند و فحشهایی میشنوند که واقعاً بد است.»
از جاده خاکی بالا میرویم. دیوارههای دوده گرفته کارخانه بتن را رد میکنیم. آتش به جا مانده از حضور معتادان روشن است و چند ماشین شنکش و بولدوزر منتظر دستور هستند و کمی دورتر روی تپهای دیگر چند مرد دورهم جمع شدهاند. یکی از آنها مهدی رحیمی شهردار ناحیه 4 منطقه 15 است و چند کارمند شهرداری و راننده.اطراف پر از زرورق سیگار و سرنگهای مصرف شده است. کنار دیوارهای سیاه، بلوک و آجرها مثل صندلی روی هم چیده شده است.
مهدی رحیمی آنطور که خودش میگوید جزو اولین خانوادههای این محله بوده و با انرژی از کارهای صورت گرفته تعریف میکند: «یک محوری از آن سمت داشتیم که از قبل بوده ولی این معتادان به دستور سرکردهای که به آنها مواد مجانی میداده سنگچین میکردند و راه را برای رفت و آمد بچههای نیروی انتظامی سد میکردند. نیروی انتظامی آمد و گفت از این سمت که منتهی به اتوبان امام رضا(ع) است به ما محور بدهید چون وقتی از آن طرف میآمدند معتادان به سمت اتوبان فرار میکردند و خیلی اوقات هم تصادف میکردند و کشته میشدند.
الان ما دو محور ایجاد کردهایم حتی آن بالا هم میدانگاه ساختهایم که اگر دوباره سنگچین کنند، یک محور دیگر داشته باشیم. ما درحال عملیات پاکسازی و تسطیح محور جدید هستیم. با ایجاد این محور اینجا برای حضور معتادان ناامن میشود چون دسترسی نیروی انتظامی راحت خواهد شد.»
او طرح جمعآوری معتادان متجاهر از سطح شهر را باعث کم رونق شدن پاتوق میداند. رحیمی از تغییر کاربری گرمخانه خاوران به مرکز ترک میگوید که باعث خواهد شد دیگر معتادان هر روز صبح در محل پراکنده نشوند: «طبق گزارش دیروز آقای شهردار که در صحن شورا گفته شد قرار است گرمخانه خاوران فقط مرکز ترک شود و دیگر گرمخانه نباشد. این مسأله یعنی دیگر وضعیت قبلی به پایان رسیده است. ما سعی میکنیم این وضعیت را پایدار نگه داریم اما این مسأله نیازمند همکاری نیروی انتظامی و سازمانهای دیگر است.»از تپه بالا میروم گرمخانه را میبینم و معتادانی که بدون توجه به اتومبیلهایی که با سرعت درحال رفت و آمد در اتوبان هستند درحال فرار به آن سمت و دامنه کوههای مسگرآبادند. حالا باید منتظر بمانیم تا ببینیم طرحهایی که درحال اجراست، خواهد توانست این محله را به جایی امن برای خانوادهها و مردم تبدیل کند یا نه؟
نظر شما